در وادی عشق
به قلم
مسافر فضل الله متقی
خداوند رحمان و رحیم راه ختم شده به کمال را معرفی کرده و انتخاب را با مهربانی به ما واگذاشته است...
در وادی عشق
به قلم مسافر فضل الله متقی
بنام خدای رحمان و رحیم، خدای عشق و عشق. خدایی که رحمانیتش عشق را در هستی جاری کرد و از فیض رحمانی خود به هستی جان بخشید. خداوند از یکسو وجود را به هستی هدیه کرد و از سویی دیگر همهچیز را به آغوش خود کشید تا مخلوقش از لطف و کرم او به دور نباشد زیرا او رحمان است و رحیم. او عاشق است و عشق او دربرگیرندهٔ هستی.
این عشق از ابتدا جریان داشته که نه دربند مکان است و نه دربند زمان، لذا هنگام عشق ورزیدن و هدیه دادن چون در قید زمان و مکان نیست باز پس میگیرد و در آغوش میکشد و همۀ مخلوقات دور از او ولی در آغوش او هستند؛ بنابراین از اوییم و روانیم بهسوی او و از تمام جهات عشق او شامل حال ماست.
خداوند که عفو کننده است، عفو او هم از تبعات عشق است به مخلوق.
چه کسی بدون لطف و رحمت خداوندی میتواند بهجایی برسد، اگر او تعلیم ندهد، تزکیه نکند، سینه را نشکافد، چه کسی میتواند بارهای سنگین و گران را از دوش ما بردارد هنگامیکه وسوسۀ شیطانی پاها را لرزانده و میلغزاند.
خداوند رحمان و رحیم راه ختم شده به کمال را معرفی کرده و انتخاب را با مهربانی به ما واگذاشته است. او هم چنانکه خود را «نِعْمَ الْمَوْلَی وَنِعْمَ النَّصِیرُ» معرفی میکند و پیام مهربانی «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکمْ» را به همه انسانها بشارت میدهد، مژده بازگشت همه بهسوی آغوش پرمحبت خود را نیز به انسانها عرضه داشته و میگوید «انا لله و انا الیه راجعون»
چه مژدهای میتواند از این زیباتر و چه رحمت و عشقی از این بالاتر میتواند باشد؟ خداوند یگانه است و بهدرستی که او خدای عشق است.
گرفتم گوش عقل و گفتم ای عقل
برون رو کز تو وارستم من امروز
بشوی ای عقل دست خویش از من
که در مجنون بپیوستم من امروز
«مولوی»
خدای را دریابیم و او را از خدای عشق به خدای عقل تنزل ندهیم که کفری از این ناحقتر نیست.
با احترام، آگاه و پیروز باشید...
به قلم مسافر فضلالله متقی رهجوی آقای منصوری
نگارش: مسافر حسین