خلاصه سخنان استاد:
آقای مهندس در مقاله صورتمسئله اعتیاد مثلث
جسم، روان و جهانبینی را ترسیم کردند. من خودم قبل از ورود به کنگره خواسته داشتم
و خواستهام این بود که؛ اعتیادم را ترک کنم و این خواسته مثل بذری بود، در درونم
و به NGO های دیگر رفتم، در آنجا به خواسته و بذر من توجه
میشد، ولی؛ هرکدام از یک زاویه به آن توجه میکردند، یک NGO به بستر من فقط آب میداد، دیگر که رفتم، فقط نور را تأمین میکرد
و یا اینکه متادون درمانی فقط املاح معدنی را به بذر و خواسته من میرسانند.
تا کنگره ۶۰ را پیدا کردم و دیدم که اینجا
واقعاً بهموقع همهچیز را برای جوانه زدن یک بذر فراهم و خدمترسانی میکنند و همهچیز
سر جایش میباشد.
مثل همین مثلث درمان جسم، روان و جهانبینی و
من موقعی میتوانم سر کلاس جهانبینی بنشینم که؛ جسم و روان من سالم یا در تعادل
باشد که بتوانم جهانبینی را اجرایی کنم.
قبلاً جهانبینی من افیونی بود، در مورد لباس
پوشیدن، رانندگی و یا برخورد کردن با دیگران همه رفتارهایم فرق میکند، ولی با
آموزشهای کنگره ازاینرو به آن رو شدم.
یک روزی به راهنمای خوبم آقا محمد گفتم: من میخواهم
خوبیهای خودم را اضافه کنم، ایشان به من فرمودند: که شما نمیخواهد، خوبیهایت را
اضافه کنید، از بدیهایت یکییکی کم کن، خوبیها خودبهخود اضافه میشوند.
کنگره ۶۰ بهترین جایی بود که من توانستم جهانبینی
خودم را بالا ببرم و به درمان اعتیاد خودم کمک کنم.
برای بالا بردن جهانبینی آقای مهندس امین
مثلث تجربه، تفکر و آموزش را تعریف کردند.
من تجربه مواد را داشتم و خیلیها در آن زمان
ناامیدم میکردند و میگفتند لبی که خورده به وافور، شسته میشود با کافور، ولی؛
با همه این حال ناامید نشدم و به کنگره آمدم و از کسانی که قبلاً این راه را طی
کرده بودند، آموزش گرفتم و با تفکر و بدون ترسها در این راه قدم گذاشتم و به
درمان رسیدم.
از اینکه به صحبتهای من گوش دادید تشکر میکنم.
نگارش: مسافر کریم
ویرایش: مسافر رضا